ممکن است شما بهترین ایدههای جهان را داشته باشید؛ ولی اگر نتوانید آنها را خوب بنویسید هیچکس متوجه بزرگی ایدههایتان نخواهد شد.من نویسنده به دنیا نیامدهام. بنابراین در اینجا از تجربههایم در وبلاگنویسی میگویم:
1. نوشتن با یک سبک شخصی
نوشتههای شما باید خواننده را با خودش درگیر کند، وگرنه هیچکس آنها را نمیخواند. شما نباید مثل سخنگوی یک شرکت بنویسید. برای همین است که خیلی از وبلاگهای رسمی شرکتها، خشک و کسلکننده هستند.
طوری بنویسید که انگار دارید برای یک دوست مینویسید. بعد اگر دیدید متنتان بیش از حد صمیمانه و خودمانی شده، میتوانید کمی اصلاحش کنید. اینکار سادهتر از این است که بخواهید یک متن خشک و رسمی را خودمانیتر کنید.
2. با لحن فعال بنویسید
همین نکته به تنهایی میتواند نوشتههای شما را از «ضعیف» به «قوی» تبدیل کند.
جملهای که با «لحن فعال» نوشته شده است، هم دارای «فاعل» است و هم «کاری» که فاعل انجام میدهد. برخلاف «لحن منفعل» که فقط دربارهی «کارهایی که روی چیزی انجام شدهاند» صحبت میکند.
بگذارید با یک مثال این قضیه را روشن کنم:
لحن منفعل: طراحی وبلاگ من کلا عوض شده است.
لحن فعال: طراحی وبلاگم را کلا عوض کردم.
لحن فعال، خیلی قویتر است. پست خودتان را قبل از ارسال بخوانید و هر جملهای را که با لحنی منفعلانه نوشته شده است، با لحن فعال بازنویسی کنید.
3. از جملهها و پاراگرافهای کوتاه استفاده کنید
یک پاراگراف، بنا به تعریف، تشکیل شده از یک جملهی معرفی، چند جملهی شرحدهنده و یک جملهی پایانی؛ ولی فراموش نکنید که این فرمول، همیشه برای وب جواب نمیدهد. اینطوری پاراگرافهای شما خیلی طولانی میشوند.
من شخصا، وقتی نوشتهام تمام شد، نگاهی گذرا به پاراگرافها میاندازم و اگر پاراگرافی به نظرم طولانی رسید، راهی پیدا میکنم که آن را به پارگرافهای بیشتری تقسیم کنم. فقط باید جایی را توی پاراگراف پیدا کنید که بشود بهطور منطقی آن را دو قسمت کنید.
پاراگراف در وب باید فقط دو یا سه جمله داشته باشد، یا چهار جملهی کوتاه. این قانون به منطق ربطی ندارد. دلیلش فقط این است که پاراگرافهای طولانی، خواننده را از خواندن وبلاگ فراری میدهد.
به جملهها هم نگاه کنید. اگر گاهگداری یک جملهی بلند داشتید که باید حتما بلند باشد، اشکالی ندارد؛ اما اغلب، جملههای کوتاه بهترند، چون خواندنشان راحتتر است.
این نکته ممکن است در نگاه اول کمی به نظرتان عجیب باشد. شاید اوایل حس کنید که جملههایتان کوتاه و بریدهبریده هستند و پارگرافها نیمهتمام و ناقص شدهاند؛ ولی باور کنید این تاکتیک، نوشتهی شما را در وب بسیار خواناتر و جذابتر میکند و این، آن چیزی است که اهمیت دارد.
4. رک و پوستکنده حرف بزنید
سعی نکنید با غیرمستقیم حرفزدن، خوانندهها را وادار به حدسزدن کنید. رک حرف بزنید. بگذارید حرفتان واضح باشد.
مردم پستهای وبلاگی را سریع میخوانند و متوجه ظرافت پنهان نوشتهی شما نخواهند شد. شاید حتی نتیجهای که شما قصد داشتید از نوشتهتان بگیرید، نگیرند. بنابراین بهتر است ایدهی اصلیتان را رسما با وضوح کامل بیان کنید؛ نه اینکه فقط به آن اشارهی مبهمی کنید.
5. نکات مهم را برجسته کنید
این نکته را بهتدریج از نوشتن ایمیلهای کاریام یاد گرفتم. مردم گذری میخوانند. بهسختی ممکن است کسی پیدا بشود که تکتک کلمههایی که مینویسید را بخواند. بنابراین باید مطمئن باشید خوانندههای شما، دستکم نکات مهم را میگیرند.
برای اینکار متناسب با پستی که مینویسد میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید. مثلا میتوانید از فهرست شمارهدار استفاده کنید و نکتههای مهم را لیست کنید، یا اینکه جملههای مهم را برجسته کنید، یا از رنگ یا تصویر برای تفکیککردن قسمتهای مهمتر استفاده کنید.
خلاق باشید. مطمئن بشوید وقتی که برای اولین بار به پستتان نگاه میکنید، همهی نکتههای مهم درست جلوی چشمتان هستند.
6. مشخص و ویژه بنویسید
بهجای اینکه بگویید: «تعداد بازدیدکنندههای وبلاگم خیلی بالا رفت»، بهتر است بگویید: «تعداد بازدیدکنندههای وبلاگم 84 درصد بالاتر رفت.»
تکرار کلماتی مثل «خیلی»، «جالب»، «بامزه»، «معرکه» و ... معنای زیادی به متن اضافه نمیکند. سعی کنید آن «نکتهی مشخص و دقیقی» که موضوع مورد توصیف را «معرکه» میکند پیدا کنید و بهجای استفاده از صفت «معرکه»، همان را ذکر کنید.
7. مثال بزنید
اگر دقت کرده باشید، من در همین نوشته، در بالا چند مثال زدهام. مثالها موضوع را واضحتر میکنند و باعث میشوند که اثر ماندگارتری در ذهنها پیدا کند. در واقع مثالها، شما و خوانندههای شما را همنوا میکند.
اما موقع بهکاربردن مثال، باید احتیاط کنید. مثلا در همین نوشته، خیلی خوب بود اگر چند لینک نمونه از «پستهایی که ضعیف نوشته شدهاند» را میآوردم. ولی خب، اینکار باعث میشد کسانی که به آنها لینک دادهام از من برنجند.
8. قسمتهای بیربط را حذف کنید
بیرحم باشید. اگر جایی از موضوع اصلی نوشته خارج شدید، حذفش کنید.
هربار که از خط خارج بشوید، نوشتهتان آبکی میشود. مسلما شما دوست ندارید نوشتهی ضعیفی داشته باشید که تعداد زیادی ایدهی بیربط دارد.
میدانم که حذف ایدههای جالب کار دشواری است؛ اما بهجای اینکه آنها را کاملا حذف کنید، در جایی ذخیرهشان کنید و در پستهای دیگر وبلاگتان ازشان استفاده کنید.
9. خودتان را جای خواننده بگذارید
وقتی یادداشتتان کامل شد، دوباره آن را بخوانید و خودتان را جای خوانندهای بگذارید که نوشته را برای بار اول میخواند. با خودتان فکر کنید خوانندهی شما چه جور آدمی ممکن است باشد، و بعد خودتان را به جای او فرض کنید.
آیا همهی نکتهها را به شیوهای واضح و قابل فهم توضیح دادهاید؟ آیا خواننده میتواند منطقی را که به کار بردهاید، درک کند یا اینکه فضاهای خالی میان نوشته باید پر شوند تا ابهامش از بین برود؟
آیا از اصطلاحات و حروف اختصاریای که خوانندهها با آن آشنا نیستند، استفاده کردهاید؟
آیا همه چیز عادی است؟ آیا روال منطقی درست دارد یا اینکه بعضی از پاراگرافها باید جابهجا شوند؟
10. نافذ باشید، مثل یک فرمانده عمل کنید
اگر دوست دارید به شما به عنوان یک فرد تأثیرگذار و نافذ نگاه کنند این عبارتها را به کار نبرید: «به عقیدهی من»، «فکر میکنم»، «به نظر من»، «اینطور به نظر میرسد که» و ...
همه میدانند که نوشتههای شما در وبلاگتان بیان عقیدههای شماست، پس شجاع باشید و مالکیت عقیدهتان را به عهده بگیرید و آن را با بهکاربردن عبارتهایی مثل عبارتهای بالا ضعیف نکنید. بهکاربردن این اصطلاحات باعث میشود خواننده احساس کند برای بیان عقیدهتان دارید معذرتخواهی میکنید!
11. نوشته را قوی شروع کنید
عنوان نوشته، مهمترین قسمت پست شماست. جملهی اول پست هم مقام بعدی را از لحاظ اهمیت دارد.
اگر همیشه این به خاطرتان باشد که جملهی اول چقدر اهمیت دارد، آنقدر وسواس به خرج میدهید که یک جملهی شروع عالی پیدا کنید.
راه حلش هم این است که اول بنویسید و جلو بروید. جملههای اول ضعیف یا بیربط هستند؛ اما خیلی زود روند نوشتن آن پست دستتان میآید.
بعدا میتوانید برگردید و جملهبندیها را از اول اصلاح کنید. معمولا همین که اولین جملههای نسبتا ضعیف را حذف کنید، کافی است تا به قسمت قوی و جاندار نوشتهتان برسید.
شاید هم بعد از نوشتن متن، مجبور بشوید جملههای اول را بازنویسی کنید؛ اما اینکار خیلی راحتتر است، چرا که قسمتهای دیگر نوشته تمام شده است.
12. پایان قوی داشته باشید
هدف شما این است که در خواننده اثر ماندگاری بگذارید، بنابراین اجازه ندهید پستتان در پایان ضعیف بشود. برای پایان پست، شما به چیزی تکاندهنده و تأثیرگذار نیاز دارید. میتوانید با یک جمله، نکتههای مهم پست را جمعبندی کنید و روی آنها تأکید کنید. یا اینکه از خوانندهها بخواهید کاری را انجام بدهند.
بعضی وبلاگنویسها نوشتههایشان را با یک سؤال تمام میکنند. این استراتژی خوبی است؛ چرا که خواننده را به فکر کردن وادار میکند و تشویقش میکند که برای پاسخگویی به سؤال شما، کامنت بگذارد.
راستی شما چه نظری برای بهتر شدن نوشتههایتان دارید؟